فرار دربی تهران به قطر از دست صداوسیما، مجلس و دولت!
صبح امروز در یکی از برنامههای تلویزیون، موضوع احتمال برگزاری دیدار پرسپولیس و استقلال با حضور در تماشاگران در کشور قطر از زبان مجری برنامه مطرح شد. هرچند احتمال رد این تصمیم اولیه وجود دارد؛ میخواهیم به جنبه های مختلف این موضوع و زمینههای شکلگیری آن در فضای امروز فوتبال کشور بپردازیم؛ اینکه چرا باید مهمترین رقابت داخلی ورزش ایران در خارج از مرزهایش برگزار شود؟
کوچ دربی! کاری که داورزنی و رفیق تبلیغاتچی نتوانستند
پیش از این در دوره حسن روحانی، بحث برگزاری دربی در یکی از شهرهای آلمان و یا حتی کانادا به گوش رسید و حتی اسپانسر مشترک دو باشگاه تهدید کرده بود، اگر این مسابقه در کشور ثالث برگزار نشود، نمی تواند تعهد قراردادی خود را انجام دهد؛ اما همهچیز در آخرین گام خراب شد و تاییدات لازم برای این بازی صادر نشد. حتی گفته شد که ورزشگاهی در آلمان برای میزبانی از این مسابقه اعلام آمادگی نکرد!
آن تلاش جدی برای تبعید دربی تهران که با تلاش محمدرضا داورزنی، معاون وقت وزارت ورزش صورت گرفت، به بن بست خورد؛ اما گویا تجربه سفر دهها هزار تن به قطر برای تماشای جام جهانی در زمستان سال گذشته، باعث شده اینبار پیشنهاد مذکور جدی تر باشد.
دربی خارجی بخاطر درآمد، ویایآر و زنان
گفته میشود این طرحی است که حدود دو ماه قبل مدیران دو باشگاه به رئیس فدراسیون فوتبال ارائه شد و به وی اعلام کردند، در صورت فراهم نشدن حضور تماشاگران به خصوص بانوان طرفدار سرخابی در ورزشگاه آزادی برای دربی، بهتر است این مسابقه در کشور میزبان جام جهانی ۲۰۲۲ با حضور تماشاگران طبق پروتکل فیفا و استفاده از VAR برگزار شود که درآمدهای مناسبی نیز برای هر دو تیم به همراه خواهد داشت.
مهدی؛ لوسیل را برای پرسپولیس و استقلال کنار گذاشتم!
مهدی تاج نیز در نشست اخیر خود با شیخ حمد، رئیس فدراسیون قطر این بحث را در میان گذاشت که البته مورد استقبال همتای عرب نیز قرار گرفت و حتی او به رفیق ایرانیاش با لحن صمیمی گفته است: مهدی، ورزشگاه لوسیل (میزبان فینال جام جهانی و جام ملتها) را برای این بازی کنار میگذارم.
البته مشخصا این واژهها روایت خود تاج یا نزدیکانش از آن دیدار است و عقل حکم میکند، خودشان متن محاوره را به خبرگزاری های ایران داده باشند!
هرچند این بحث، همچنان در قالب طرح باقی مانده،تاج پس از بازگشت خود به ایران درموردش نشستی را با علی خطیر، سرپرست مدیرعاملی استقلال و رضا درویش، مدیرعامل پرسپولیس برگزار کرده است.
از طرفی ظاهرا قیمت بلیت این بازی حدود ۱۰۰ دلار در نظر گرفته شده که در صورت استقبال تماشاگران میتواند گرانتر هم باشد، چون برای افرادی که بیرون از ایران زندگی می کنند و یا حتی پول سفر به قطر را دارند، دویست دلار هم برای چنین خاطرهای زیاد نیست.
آپشن ویژه ؛ زنان پس از ۴۴سال تماشاگر دربی ایران!
خانوادههای زیادی هستند که حاضرند با همسر و فرزندان دختر، چنین رویدادی را از نزدیک کنار هم ببینند؛ درست مثل روز مراسم خواندن و ضبط سرود “سلام فرمانده” که استادیوم آزادی لبریز از تماشاگر شد و دختران و پسران جوان محجبه به عنوان نامزد یا زن و شوهر و خواهروبرادر روی سکوها در کنار هم نشستند و اتفاقا زیرساختها نیز در آن زمان مشکلی نداشت.
بحث پشتیبانی که فراهم است و دوحه با داشتن هتلهای پرشمار و جذب توریست، هم اماکن لازم را برای پذیرایی مسافران و گردشگران ایرانی را دارد و هم ورزشگاههایش با سیستم تهویه بینظیر، هوای مطبوعی در گرم ترین روزهای سال خواهد داشت؛ بنابراین اگر همه شرایط سیاسی و امنیتی، برای میزبانی قطریها فراهم باشد، باید به زودی فدراسیون این کشور زمان مدنظرش را برای میزبانی از دربی پایتخت اعلام کند تا طرفین به جمعبندی نهایی برسند.
باید از دولت و رئیس فدراسیون فوتبال پرسید با وجود فرصت طولانی و اخطارهای پیاپی فیفا، چرا هنوز زمینه قانونی لازم برای حضور بانوان در ورزشگاه آزادی برای تماشای مسابقات استقلال و پرسپولیس فراهم نشده و چرا مشکل و مانع معرفی نمیشود! اکنون یکی از ابهامهای جدی کوچاندن دربی، همین بحث حضور بانوان در ورزشگاه است که به این شکل میتوان موقت این تهدید را پشت سر گذاشت، هرچند این فکری همیشگی و ترفندی ابدی نخواهد بود.
همکاری امنیتی قطر و خیال آسوده مدیران
یکی دیگر از مزایای قطر برای مدیران تصمیمگیر در ایران، همکاری پلیس این کشور برای برقراری نظم و ایجاد جو مناسب روی سکوهاست. در واقع رد شدن میزبانی آلمان و کانادا از دربی تهران حتی در یک مصاف دوستانه، به دلیل همین نگرانی مراجع داخلی بابت حضور گروههای مخالف و پرچمهای نامناسب بود که در کنار بازی های تیم ملی فوتبال در جام جهانی قطر ، در اوج ناآرامیهای سال گذشته شاهدش نبودیم.
حالا مصادف شدن سالگرد آغاز اعتراضات پارسال با برگزاری دربی تهران و مهیا نشدن شرایط لازم سختافزاری و آییننامهای برای ورود زنان هوادار به ورزشگاه آزادی در چنین مسابقه مهمی، یکی از دلایل تعیینکننده برای پیاده سازی این طرح است.
فرار از چنگال صداوسیمای تمامیت خواه و مجلس بیخیال
در کنار این مباحث سیاسی، جنبه مالی و اقتصادی این کوچ نیز حائز اهمیت کتمان ناپذیر است. پرسپولیس و استقلال تا گلو در قرض بدهی و احکام معلق فیفا و جرایم دست و پا میزنند و از دریافت پولهای بلوکه شده خود نزد کنفدراسیون آسیا و فیفا به دلیل تحریم شبکه بانکی پولی و کشور عاجزند.
فروش حق پخشِ یکی از جذابترین مسابقات فوتبال باشگاهی در آسیا که در ردهبندی جهانی هم دارای جایگاه خوبی است، میتواند بخش کوچکی از مشکلات استقلال و پرسپولیس را رفع کند و حداقل بابت بازی دربی به ورزشگاه و سازمان لیگ بدهکار نشوند!
تبلیغات محیطی هم به جیب سازمان لیگ نخواهد رفت و مستقیم بین قرمز و آبی تقسیم میشود. درآمد مطلوب بلیت فروشی هم بخشی از مشکلات ارزی دو تیم را رفع میکند.
دوربین های قدیمی، فرسوده و چندنسل قبل صداوسیمای ایران هم دیگر در کار نیست و بازی برای نخستین بار اچ دی ضبط و پخش میشود و در یک کلام پرسپولیس و استقلال، برای اولین بار حضور واقعی در مارکت فوتبال را تجربه میکنند.
مارکتی که حق بلیت فروشی، تابلوهای دور زمین، فروش پیراهن و پرچم و سیگنال تصویری، همه به جیب خود باشگاه ها میرود و چندین نهاد ریز و درشت، مدعی سهمخواهی از آن نیستند.
مجلس شورای اسلامی که قانون ممنوعیت پرداخت اعتبار به ورزش حرفهای را تصویب و ابلاغ کرده است، هنوز راه جایگزین تامین مخارج ورزش قهرمانی به خصوص فوتبال را نشان نداده و در برنامه هفتم توسعه هم چنین چیزی را به رسمیت نشناخته بود.
دربی هم از دست فقرا پرید
در صورت تحقق این طرح، تماشاگران ایرانی که برای دیدن جذابترین رقابت فوتبال داخلی حتی هزار کیلومتر را طی کرده و به عشق دیدن شهرآورد شبانه بیرون ورزشگاه میخوابیدند، از تماشای آن محروم شده و طبقه محروم و قشر ضعیف جامعه یکی دیگر از تفریحات نسبتا ارزان خود را از دست میدهد، چون پول بلیت هواپیما و دریافت ویزا و رزرو هتل در دوحه با حقوق چند سال یک کارمند برابری میکند و پرداخت آن در توان مردم عادی نیست. دربی مال از ما بهتران میشود و فرصتی تازه به طبقه برخوردار تعارف خواهد شد.
بار دیگر عکس های همان دارودسته پولدار با آرایش های غلیظ و تیپ های آنچنانی در اینستاگرام پر میشود و البته چهرههای نزدیک به دولت و موافق نظام نیز به بهانه های مختلف، نظیر آنچه در جامجهانی گفته شد، راهی تفریح حلال در قطر میشوند و خاطرات شیرین دیگری را با صرف دلار ۵۰هزار تومانی برای خود رقم میزنند.
کاش، چه دربی در قطر برگزار شود یا نشود، این همه دلیل و امتیاز برای برگزاری آن در خارج از کشور، کمی مسئولان و مدیران ورزش و فوتبال ایران را به خود بیاورد؛ آیا وظیفه آنها چیزی جز رفع این موانع و ساختن محیطی مناسب و در شأن مردم ایران برای لذت بردن از ورزش است؟